خبر

سرقت مجسمه بازرگان و طوطی

مجسمه بازرگان و طوطی در سال ۱۳۸۲ بر تنه یک اصله درخت خشک با دست های توانای هنرمند مجسمه ساز، “نبی الله مصدق” درست مقابل رستوران جهانگردی پارک جنگلی امام رضا(ع) کردکوی ساخته شد و در طی این سال ها زیر باد و باران و بدون هیچ پوشش محافظی در محوطه رستوران پارک جنگلی کردکوی قرار داشت.
یکی از مسئولان پارک جنگلی کردکوی علت مفقود شدن این مجسمه را پوسیدن درخت از بن و ریشه آن دانسته است.
در تماس تلفنی chn با روابط عمومی شهرداری کردکوی هم خبرنگار ما  پاسخ اقناع کننده‌ای دریافت نکرد.
 “غدیر رضایی” مدیر روابط شهرداری کردکوی در گفت و گو با خبرنگار chn گفت: «ما اطلاع دقیقی از این اتفاق نداریم. تنها چیزی که می دانیم این است که این مجسمه دیگر وجود خارجی ندارد. اما باید بررسی کنیم و بعد اطلاعات مربوط به آن را در اختیار رسانه‌ها و مردم قرار می‌دهیم. متاسفانه ما در محل حادثه نگهبان داریم. اما هنوز از چگونگی دقیق وقوع آن اطلاع نداریم.»
مفقود شدن مجسمه های شهری تهران چند سال قبل، سال ۱۳۸۹ نگرانی های زیادی را به بار آورد. سرقت هایی که به شکلی کاملا سازمان یافته بود. مفقود شدن مجسمه‌های برنزی در ابتدا این ظن را ایجاد کرد که این‌ها دزدی هایی هستند که با اهداف اقتصادی صورت گرفته است. اما مفقود شدن مجسمه‌های غیربرنزی و سنگی در تهران و گسترش این ربایش ها تا شهرهایی مانند شیراز و سازمان یافتگی و استفاده از جرثقیل ها و ابزار های پیشرفته حکایت دیگری و روی دیگری از سکه را نشان می داد.
در هفته ای که گذشت بعد از نصب چند مجسمه سنگی از شاعران به نام ایرانی مانند سعدی؛ حافظ و مولوی، در میدان های شهر اهواز، حادثه ربوده شدن مجسمه حافظ بعد از سه سال که تقریبا بحث ها در مورد سرقت مجسمه ها به فراموشی سپرده می شد. بار دیگر نگرانی از ربوده شدن مجسمه ها را در ذهن شهروندان سراسر ایران ایجاد کرد.
پس از مفقود شدن مجسمه طوطی و بازرگان، این سوال در ذهن شهروندان گلستانی ایجاد شده است: آیا ربوده شدن مجسمه‌ها موج جدیدی آغاز و این بار به شهرستان های  استان گلستان رسیده است؟ اگر طوطی و بازرگان تنها قربانی یک حس انتقام جویی شده است آیااین انتقام باید از مردمان یک شهر و منطقه و میراث ملی آن ها گرفته شود؟
بیشتر ایرانی ها حکایت طوطی و بازرگان را می شناسند. حکایتی که در میان حکایات مثنوی معنوی یکی از زیباترین آن ها ست. قصه ای که به کتاب های درسی نیز رسیده است و دانش آموزان همه آن را با نثری شیوا خوانده اند. با ساخت مجسمه طوطی و بازرگان در پارک جنگلی کردکوی این حکایت و پندها و آموزه هایش بیشتر با مردم این شهر عجین شده بود.
امیرعلی. ج یکی از شهروندان کردکوی است. امیرعلی دانشجوی رشته معماری شهر گرگان در یکی از دانشگاه های گرگان است.
او می گوید: «طوطی و بازرگان هم مانند هر یادمان شهری دیگری بخشی از هویت امروز شهر ما را تشکیل می داد. ساختن مجسمه ای که خود به لحاظ فرهنگی و تاریخی ریشه در ادبیات فاخر ایران دارد، آن هم با خلاقیتی این چنینی که به بدنه خشک یک درخت هویت و تاریخ و حیات می دهد، نیازمند نگهداری و حفاظت بیشتر و دقیق تر بود. اما مشکل بزرگ تر اینجاست که تا به حال کسی جواب درستی به مردم نداده است. من نمی گویم که همه مردم پیگیر این موضوع بوده اند اما تعداد آدم هایی که برای مسائل مختلف در شهرشان نگران هستند کم نیست.»
نگرانی ها و دغدغه های امیرعلی بدون تردید بخشی از نگرانی های تعداد زیادی از شهروندان کردکوی و گلستان است. پرسش اصلی این جاست که ایا سرقت و از بین بردن مجسمه طوطی و بازرگان در ارتباطی زنجیره ای با سرقت سایر مجسمه ها در نقاط دیگر کشور است؟ ایا بار دیگر باید منتظر باشیم تا به هر روز به جان تماشای یادمان های شهرمان جای خالی آن ها را ببینیم؟

مرتبط با:

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *