خاطره نویسی / سفرنامه

سفر به شهر عاشقان الرضا ع مشهد مقدس

بنام او که خالق زیباییست.بارها ارزو داشتم که به پابوس اقا امام رضا شمس الشموس غریب الغربا مشرف شوم که بعد از مدتها اقا طلبید و شرفیاب شدم. حدود چند کیلومتر مانده به مشهد مسافرانی که در قطار بودند از کوپه ها خارج شدند و در راهرو قطار رو به حرم ایستادند و دست بر سینه نهادند و عرض ادب کردند خیلیها از همان موقع درخواستها را با اشک به زبان اوردند لحظات بسیار معنوی بود تا به مشهد رسیدیم و بعد از استراحت کوتاهی بیصبرانه بطرف حرم رفتیم.اذن دخول خواستیم و وارد صحن و حرم شدیم.تمام غم و غصه ها از ذهنمان پاک شد و عرض ارادت کردیم خدمت اقایمان و میدانستیم کسی دست خالی برنمیگردد.او ضامن اهوست چه برسد به انسانهایی که شفاعت میخواهند.سبک شدم و درد دل کردم.وقی در حرم بودم مهربانی ان امام مهربان را احساس میکردم.چشمم به زایرین افتاد که با چه شوقی زیارت میکردند هر کسی با توجه به معرفتش استفاده میکرد.پیش خود گفتم خدایا به واسطه این عزیزت مرا ببخش و نگاهت را از من برنگردان که سقوط میکنم.به کرمش امیدوارتر شدم.دلم نمیخواست از حرم خارج شوم و ان محیط زیبا را ترک کنم.بله او نزد خدا مقام دارد و اگر کسی با خلوص نیت وارد شود و درخواست کند اگر به صلاحش باشد به اذن الله مستجاب میشود.اگر اداب تشرف را رعایت کنیم و دلهایمان را از سیاهیها پاک کنیم و یک قدم برداریم تا خداوند متعال ده قدم بردارد.همیشه وقتی که میخواهم ارام شوم به انجا فکر میکنم و دوباره از خدا میخواهم که این سفر دوست داشتنی را نصیبم کند.انشاالله

مرتبط با:

نوشته های مشابه

‫۲ دیدگاه ها

  1. سفر نامه زیبایی بود وقتی میخواندم انگار خودم مسافر بودم من زیاد به مشهد میروم وخیلی لذت میبرم فکر خوبیه که در سایت این قسمت قرار دارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *